راجع به کوه در شاهنامه می‌توان سخن بسیار گفت. کوه افزون بر اهمیت زیادی که به‌طور ذاتی و گوهری و وجودی دارد، در شاهنامه از اهمیت‌های بیشتر و ویژه‌تر هم برخوردار می‌شود. شاید جالب باشد که در همین آغاز سخن اشاره کنیم که کوهِ شاهنامه دارای اهمیت معنوی و قداست نیز می‌شود.

در وندیداد به‌عنوان یکی از منابع کهن ایران نیز کوه نه‌تنها به‌عنوان یک پدیده جغرافیایی، بلکه از عناصر بسیار مقدس شمرده شده است.

واژه کوه از ایران باستان kaufa است که در پهلوی کوف و سپس کوه شده است. در وندیداد آمده است که
اهورا مزدا در بالای کوه با زرتشت گفتگو کرده است.

علاوه‌بر این، در تفکر کهن ایرانیان، کوه زاییده و زاینده و بالیده و بالنده و زاینده رودها است.

راجع به کوه در باور ایرانیان عهد کهن و باستان و بازتاب آن در منابع کهن مطالب بسیار است که با پژوهش‌ می‌توان آنها را گردآوری نمود. لیکن در این نوشتار که ویژه مجله ارزشمند خواندنی می‌باشد، در راستای اهداف این نشریه وزین برای پرداختن به فرهنگ و تمدن ایران و مسائل مرتبط با آن، تنها در حد اینکه دریچه و بابی هم از موضوع مهم کوه گشوده گردد و توجه به این مهم جلب شود، به‌کوتاهی مطالبی تقدیم خواننده ارجمند می‌گردد.

در زامیادیشت نیز پس از ستودن و برشمردن کوه‌ها، ستایش از فرّ کیانی آغاز می‌شود. در جایی می‌خوانیم که میان فرشته زمین و «فرّ» پیوندی‌ست که چون این موهبت یزدانی از مینو بر گیتی فرود آید، از کوه‌ها تجلی می‌کند.

هرودوت از مورخان دوران باستان راجع به اهمیت کوه در اذهان ایرانیان نوشته است که: عبادت نه در عبادتگاه‌های بزرگ بلکه در فضای باز روی کوه‌ها انجام می‌گرفت. پارسیان (ایرانیان) به روی بلندترین قله‌های کوه‌ها می‌روند و برای خدا نیایش می‌کنند.

در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی بیش از هشتصد بار واژه کوه به کار رفته است که عدد بسیار بزرگ و شایان توجهی است.

نخست‌بار در قسمت آغازین این کتاب ورجاوند «گفتار اندر آفرینش گیهان» آمده است:

چو دریا و چون کوه و چون دشت و راغ               زمین شد به کردار روشن چراغ

در اینجا از آنچه در طبیعت ساخته شده و آفریده شده می‌گوید که از جمله آنها زمین کوه است.

ببالید کوه آب‌ها بردمید               سر رستنی سوی بالا کشید

این بیت شگفت‌انگیز و بسیار مهم نکات مهم علمی دارد. به‌کوتاهی باید اشاره کرد که شاهنامه می‌فرماید: کوه(ها) از میان آب‌ها بیرون آمد و آب‌ها را در پایین روان ساخت.

امروزه با پیشرفت علم می‌دانیم که در مرحله‌ای از مراحل تکوین کره زمین، همه‌جا مستور از آب بود. سپس این آب‌ها به‌تدریج کاسته شدند و از میان بلندی‌های زمین، خشکی و بلندترها، کوه‌ها و تپه‌ها شدند.

واژه «ببالید» در این بیت نشانگر رشد کوه‌ها نیز می‌باشد. چون کوه‌ها در برخی حالات ویژه دچار رشد هم هستند. برای مثال زلزله و نیز برخی دیگر از تغییرات زمین، سبب رشد و بالندگی کوه‌ها می‌شود.

در بیشتر بروز رویدادهای مهم تاریخ مندرج در شاهنامه کوه هم وجود دارد. برای مثال هنگام کشف روش نگهداری و پرستاری آتش:

یکی روز شاه جهان سوی کوه               گذر کرد با چند کس هم‌گروه

در زمان پادشاهی تهمورث و کارهای مهمی که او کرده است:

بچاره بیاوردش از دشت و کوه               ببند آمدند آنکه بد زان گروه

نیز در زمان پادشاهی جمشید، کوه به‌عنوان جای مقدس و پاک، محل آسایش و آرامش کاتوزیان و پرستندگان می‌شود:

گروهی که کاتوزیان خوانیش               به رسم پرستندگان دانیش

جدا کردشان از میان گروه               پرستنده را جایگه کرد کوه

کوه همچنان در همه امور پشت و پناه ایرانیان است. کوه، به هنگام جنگ و دفاع میهنی یک پناهگاه محکم و قابل ‌اتکا برای ایرانیان است. حتی هنگامی که ایرانیان بر ضحاک پیروز می‌شوند، برای اینکه هم از شرّ او آسوده باشند و هم دست به خون نیالایند و تداوم کینه‌جویی‌ها و خونریزی‌ها نباشد، از کوه دماوند برای نگهداری ضحاک کمک می‌گیرند.

پیش از این نیز کوه محل امن برای نگهداری فریدون، منجی ایرانیان، است:

چو بگذشت از آن بر فریدون دو هشت               ز البرزکوه اندر آمد به دشت

و فریدون در جایی می‌گوید:

که یزدان پاک از میان گروه               برانگیخت ما را ز البرزکوه

در داستان زال و سیمرغ، خانه سیمرغ بر کوهی‌ست و زال را در آن جای خوب و مناسب نگهداری می‌کند و پرورش می‌دهد. سام نیز برای تحویل‌گرفتن فرزند دلبند خویش به کوه نزد سیمرغ می‌رود:

چنین گفت سیمرغ با پور سام               که ای دیده رنج نشیم و کنام

پدر سام یل پهلوان جهان               سرافرازتر کس میان مهان

بدین کوه فرزند جوی آمده‌ست               ترا نزد او آب روی آمده‌ست

در هفت‌خوان رستم، کوه و کوه‌‌ها نقش مهمی دارند و بارها از آنها یاد می‌شود.

در جنگ هماون (که در واقع نخستین جنگ جهانی بود)، ایرانیان در کوهی به نام هماون پناه می‌گیرند و وجود آن کوه ایرانیان را از شکست کامل نجات می‌دهد و در حالی که کل دنیا همه نیروهای خود را به مقابله با ایرانیان فرستاده‌اند، پایمردی ایرانیان در کنار این کوه و بهره‌گیری نظامی شایسته از کوه، سبب پیروزی ایرانیان می‌شود.

کی‌قباد، عادل‌ترین پیامبرپادشاه تاریخ، در یکی از کوه‌های مربوط به رشته‌کوه‌های گسترده البرز به نیایش و مطالعه بود که فره ایزدی از سوی انجمن بزرگان ایران به او تفویض شد و رستم را در پی آوردن او بر تخت‌گاهِ ایران‌زمین روانه ساختند:

به رستم چنین گفت فرخنده زال               که برگیر کوپال و بفراز یال

برو تازیان تا به البرزکوه               گزین کن یکی لشکر هم‌گروه